?- دیروز رئیس سازمان صدا و سیما با اساتید علوم اجتماعی دیدار کرد و سخنان آنها را شنید.
?- دیروز رئیس سازمان صدا و سیما دستور داده بود که مناظرهی وحید جلیلی (سردبیر ماهنامهی سوره) با رئیس مرکز پژوهشهای صدا و سیما که در حال پخش از رادیو جوان بود قطع شود. در آن برنامه زمان پخش موسیقی میانبرنامه بیشتر از صحبتهای طرفین بود.
?- ضرغامی دانشجوی دورهی دکترای مدیریت رسانه در دانشگاه آزاد است!
?- ضرغامی علیرغم قولی که برای حضور در همایش نقد صدا و سیما در دانشگاه امام صادق (ع) داده بود در آن شرکت نکرد.
?- دو سال پیش همایش نقد صدا و سیما در دانشگاه امام صادق (ع) به دلیل اعتراض آقای لاریجانی به دستور ریاست دانشگاه تعطیل شد.
?- چند ماه پیش جمعی از دانشجویان در میهمانی ریاست صدا و سیما شرکت جستند انتقادات خود را به رئیس این سازمان ارائه کردند.
?- ...
این خبرها رو همینجوری کنار هم گذاشتم که خودتان بخوانید و نظر دهید. دیروز آقای جلیلی یک نکتهی جالب میگفت. در پاسخ به (اعتراضش به دستور قطع برنامه از سوی ضرغامی) مجری گفت که اگر نمیخواستیم حرفتان را بزنید که دعوتتان نمیکردیم. جلیلی در پاسخ گفت: شما میخواهید امثال ما را به صدا و سیما بیاورید و بعد پز بدهید که ما نقدها را میشنویم.
-------------------------
دکتر کوشکی (که تا حدودی به انصار حزبالله منتسب است) خاطرهای را از دوران خاتمی میگفت. میگفت که ابطحی از من خواسته بود تا هر هفته انتقادات خود و همفکران را از عملکرد دولت تهیه و به ایشان بدهم. یک هفته که مشکلی پیش آمده بود و نتوانسته بودم نقدها را به دست آنها برسانم خیلی تماس گرفتند. گفتند که آقای خاتمی منتظر نوشتههای شماست. آن موقع فهمیدم که چقدر دوبت له شنیدن صدای مخالف توجه دارد و به آن ارزش مینهد.
-------------------------
احمدی نژاد در گفتگوی ویژهی خبری گرانی را توهم و ساخته و پرداختهی ذهن دشمنان دانست.
[این جمله توضیحی ندارد. هرکس به سهم خود به خیابان برود و قیمتها را ببیند.]
-------------------------
ای دل اگر عاشقی - منتقد یار باش
گفتگویی با وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
در مراسم تشییع جنازهی استاد دوانی وزیر را دیدم که در حال صحبت با اطرافیان است. فرصت را غنیمت شمرده سئوالاتی از ایشان داشتم که از نظرتان میگذرد.
? فکر نمیکنید که آئیننامهی ساماندهی سایتهای اینترنتی خلاف قانون اساسی است؟ مصداق سانسور نیست؟
? مگر فرض بر این است که هیچ نوع حدی برای آزادی وجود ندارد؟
? محدود بودن آزادی را میپذیرم. مصادیق و حدود آن هم در قانون مشخص است. دروغ، افترا، تشویش و ... اما این که کار شما مبنای قانونی برای تدوین این آئیننامه نداشتهاید، این محل مناقشه است.
? عرض من این است که اگر حدی هم وجود داشته باشد و آن هم قانونی باشد، ما هم پای همان قانون ایستادهایم.
? کدام قانون؟
? آئیننامه. آئیننامهی دولت در حکم قانون است.
? آئیننامه با قانون متفاوت است. این دو در یک سطح نیستند. ضمن اینکه در قانون اساسی نیز سانسور نفی شده است. آیا ف ی ل ت ر ی ن گ مصداق سانسور نیست؟
? نه، فرض ما بر این است که افراد آزادند که هرچه میخواهند منتشر کنند، مگر اینکه مخل مبانی اسلام و آزادیهای دیگران باشد، اهانت به دیگران باشد.
? مخل مبانی خیلی کلی است. به نظرم دولت در مصادیق آن بسیار سخت گیری میکند.
? اگر میخواستیم سختگیری کنیم، میگفتیم که هرکس میخواهد سایتی راهاندازی کند، بیاید و مجوز بگیرد. اما ما اینکار را نکردهایم. مگر ما این کار را کردهایم؟
? نه، اما خودشما هم قبول دارید که چنین نباید باشد.
? خوب دیگر! فرض ما هم بر این است که همه دارند کارشان را درست انجام میدهند. اما اگر دروغپراکنی کردند و کسی گفت که اینها دروغ گفتهاند خوب طبیعی است که باید پاسخگو باشند.
? پاسخگویی در برابر شکایات دیگران را میپذیرم. ما قوانینی در این باره داریم که کافی است. مصادیق را هم بیان کرده است. مصادیق سلب آزادی دیگران احصا شده است.
? این کارها (ف ی ل ت ر ی ن گ) زیر نظر کمیتهای انجام میشود که وزارت دادگستری هم عضو آن است....
اینجا بود که یکی از خبرنگاران آمد و وزیر را دست من نجات داد و الا...
××××××××
فرصت نداشتم که لینک این دو مصاحبه را به موقع بگذارم. آنچه دربارهی وحدت حوزه و دانشگاه آمده است، صرفاً بخش کوتاهی از صحبتهای نیم ساعته است که هیچ مطلبی را هم ندارد. مشکل از کجاست؟ الله اعلم
باور کنید که به این دبیرکل جدید سازمان ملل خیلی شبیه هستم. حالا خیلی ِخیلی هم که نه! یه خورده شبیه هستم. فردا امتحان زبان فرانسه دارم و اصلاً هم نخوندم. اعتراف میکنم که از هیچ درسی در طول زندگی به اندازهی این درس نترسیدهام! همیشه هم نمرهام در این درس کم بوده است. از ترس امتحان رفته بودم روزنامهخوانی که خبر زیر را از روزنامهی کیهان دیدم.
بیچاره دبیر کل!
«کم سوادی» دبیر کل جدید سازمان ملل در زمینه زبان فرانسه این روزها برایش کلی دردسرآفرین شده و او رابه «سوژه »ای برای خنده و شوخی خبرنگاران سازمان تبدیل کرده است!
اخیراً یک خبرنگار آفریقایی بیبیسی در حالی که خیره به چشمهای جناب «بان کی مون» نگاه میکرده، به او گفته: «میخواهم جوابی به فرانسه در مورد سومالی دریافت کنم!» از زمانی که دبیر کل کره ای در فردای آغاز به کار رسمیاش در ?? دسامبر در «نیویورک»، جواب سؤال یک خبرنگار فرانسوی را به انگلیسی داد، برای خبرنگاران سازمان ملل هم به «جوک روز» تبدیل شده است! با این حال، او چند روز پیش با شهامت تمام جلو خبرنگاران ظاهر شد و از آنها خواست در این مورد «کمی صبور» باشند! و به فرانسه دست و پا شکستهای گفته: «آخرین بار خیلی سرخورده شدم که نتوانستم به فرانسه جواب شماها را بدهم. درست است که فرانسهام خوب نیست، اما من به یاد گرفتنش ادامه میدهم، اما اگر به من اجازه دهید، امروز ترجیح میدهم به انگلیسی صحبت کنم!» و کمی بعد هم اعتراف کرده که هر چند حرف زدنش به فرانسه بهتر نشده، اما دست کم فهمیدنش کلی پیشرفت کرده است. بهرحال، کشور فرانسه توقع دارد همه دبیرکلها به زبان فرانسوی هم تکلم کنند که یکی از شش زبان رسمی سازمان ملل است... حالا، دیپلماتهای فرانسوی در «نیویورک» اینجور به همه فهماندهاند که از نزدیک مواظب جناب دبیر کل انگلیسیدان هستند تا ببینند چقدر در زبان فرانسه پیشرفت میکند! در حالی که، خیلی ها در جامعه بین المللی معتقدند که جهانی شدن زبان انگلیسی، فرانسه را دیگر از دور کنار زده است.
?. بینظمی هم خودش عالمی دارد. کارهای متفرقه و بیربط را با هم انجام دادن حالی به آدم میدهد که آدم منظم آن را درک نمیکند. (از کلمات قصار حضرت بنده)
?. مشائی باز هم گل کاشت. تحلیل بسیج دانشجویی دانشگاهمان به نظرم کامل آمد. هرچند نسخهی کاملش را در اینترنت ندیدم. من حرف دیگری ندارم. اما به نظرم اگر رئیس جمهور مکتبیمان با اینگونه افراد برخورد مکتبی نکند چه بسا که دیگر با ایشان برخورد مکتبی کنند. توجیهات هم که الیماشاءالله! یکی میگفت «مگر چه شده است که اینقدر شلوغش میکنید؟ مگر کارهای از این مهمتر نیست؟ چرا دولت را تضعیف میکنید؟» به ایشان گفتم خود شما اگر کسی از کابینهی خاتمی چنین کرده بود کفنپوش میشدید و تا برکناریاش از پای نمینشستید! حالا چه شده است که چون رئیس جمهوراز ماست باید هر منکری را توجیه کنیم؟ راستی جایگاه بسیج در اینجا کجاست؟ نقد و امر به معروف و نهی از منکر و مطالبهگری و هزارها از این شعرها و شعارها را دادهایم. حالا که وقت عمل است ساکتیم.
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
?. ابوذر پیشنهاد خوبی داده است و آن هم این که بنشینیم و مشترکات و مبانی اصولگرایی را مطرح کنیم. بعد هم مصادیق را بر مبانی انطباق دهیم «تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد» هرچند که سخن خوب است اما تا عمل و رسیدن به این اشتراکات راه بسیار است. باید نفوذیها و نیز غضنفرهای میان خود را شناسایی کنیم. اما چگونه؟ اولین شرطش احترام به نظر دیگری است. هرچند صحیح نباشد و این اولین شرط گفتگوست. انتظارم از برادر عزیزم جناب ابوذر خان (!) نیز این است که احترام را فراموش نکنند. به خصوص دربارهی آقای هدایتی که البته من نیز در بسیاری موارد با ایشان به شدت مخالفم. همانطور که با شما نیز در برخی موارد اشتراک نظر ندارم. اما ادب و احترام متقابل باید در میان باشد تا این امکان بحث منطقی فراهم آید. از ابتدا بر طبل تفاوتها نکوبیم. منظور نظر ما جمع شدن و تنقیح مبانی و اشتراکات است.
?. چون ثبت وبلاگها و وبسایتها را مطابق با قانون اساسی و قوانین داخلی نمیدانم تا اطلاع ثانوی سایتم را ثبت نخواهم کرد. به قول آن بندهی خدا «این فشارها بر ما اثری ندارد مگر آنکه فشارش زیاد باشد.»
?. به خبری که هماکنون به دست بنده رسید توجه کنید: استاد علی دوانی درگذشت. بعدا مطلبی مجزا خواهم نوشت.
یا علی مددی